Web Analytics Made Easy - Statcounter

معصومه زینعلی، نویسنده کتاب «شهریار سرزمین من» که درباره زندگی نامه شهید مجید شهریاری دانشمند هسته ای است، از خوابی که باعث شد تا انگیزه کافی برای نوشتن این کتاب را بدست آورد گفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ کتاب «شهریار سرزمین من»، زندگی‌نامه شهید مجید شهریاری دانشمند هسته‌ای نوشته معصومه زینعلی به‌تازگی و همزمان با شروع پخش سریال «صبح آخرین روز» از شبکه دوم سیما، توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کتاب «شهریار سرزمین من»، به شیوه روایت داستانی است و با زندگی‏‌نامه مادر شهید در فصل اول به دلیل تأثیر عمیقی که بر زندگی ایشان داشتند، و نیز همسر شهید در فصل دوم، به ‏سبب حضور بسیار سازنده در مراحل حساس زندگی و دوستی ریشه‌‏دار عاطفی، روحی، روانی و همراهی علمی‌‏شان، آغاز می‏‌شود. کارهای روزمره، رویدادهای مهم، فعالیت‏‌های علمی، و نیز افکار و رفتار شهید در خانواده و محل کار و با دوستان و آشنایان روایت شده‌است. نویسنده در فصل سوم به نحوه شهادت و وقایع پس از آن و فصل پایانی را نیز به وصیت‏نامه شهید و اظهارات مقام معظم رهبری، استادان و علما، و دوستان و دانشجویان دکتر و ذکر احوال خانواده و چگونگی رویارویی آنان با شرایط پس از مرگ عزیزشان می‌پردازد.

مطلع سه فصل با داستان آغاز و در ادامه وارد روایت زندگی شهید می‏‌شود. این کتاب سرگذشت زندگی مرد‏ی است که با تکیه بر نبوغ، توانایی، و داشته‌‏های علمی و بومی داخلی توانست توانمندی کشور را در زمینه علوم هسته‌‏ای به رخ جهانیان بکشاند و نشان دهد ایران و ایرانی عزت و استقلال کشورش را به قیمت تمام هستی‌‏اش پاس می‌‏دارد.

 زینعلی که به واسطه ارتباط خانوادگی نزدیک با خانواده شهید (دخترخاله شهید است) برخلاف نوشته های دیگری که در بازار نشر درباره شهید شهریاری به چاپ رسیده، بیشتر از جنبه خاطرات و ناگفته های خانوادگی روایتگر این داستان بوده و امیدوار است تا با نشر این کتاب، شهید شهریاری را به عنوان الگویی موفق برای جوانان معرفی کند. زینعلی در گفت و گو با دانا از انگیزه خود برای نوشتن این کتاب و خوابی که باعث شد نوشتن این کتاب را شروع کند گفت.

معصومه زینعلی درباره روابط صمیمانه خود با مادر شهید گفت: از بین تمامی خاله هایم، خاله قمرتاج (مادر شهید) را به شکل دیگری دوست داشتم و او نیز با من خیلی راحت بود و فقط با من درد و دل می کرد و بعد از شهادت مجید و اصرار من راضی شد تا خاطرات نگفته زندگی خود و مجید را بازگو کند.

وی ادامه داد: من از مجید سه سالی بزرگتر بودم و تقریبا هم بازی کودکی هم بودیم. وقتی مجید به سن بلوغ رسید به یکباره تبدیل به آدم دیگری شد؛ حجب و حیا، حرکات و رفتارش، مجید را باوقارتر کرده بود. مهربانی، ادب و توجهش به خانواده و دوستان زبانزد همه بود. وقتی دانشگاه تهران قبول شدم باز به مانند گذشته این ارتباط خانوادگی وجود داشت و وقتی به شهادت رسیدند، همه خانواده به شدت ناراحت و تا مدت ها به لحاظ روحی به هم ریخته بودیم.

زینعلی از خوابی که منجر به نوشتن این کتاب شد، گفت: پس از شهادت، من چند باری او را در خواب دیدم و به او گفتم که تو شهید شدی و حتما جایگاه خوبی داری و از او خواهش کردم که مرا شفاعت کند. من در خواب متوجه شدم که شهید از من طلب و درخواستی دارد و همین انگیزه مضاعفی شد تا شروع به جمع آوری خاطرات او و نوشتن زندگی نامه شهید شهریاری کنم.

وی افزود: پس از شهادت مجید، خاله ام بسیار بیتابی می کرد و مدام در حال گریه بود و کمتر با کسی حرف می زد که با اصرار من راضی شد کم کم این خاطرات را روایت کند. از تابستان سال ۱۳۹۴ به کمک خواهرزاده ام به یادداشت‌‏برداری و مصاحبه‏ با مادر شهید (خانم قمرتاج زینعلی)، خواهر، برادر، خاله، دایی و نزدیکان سببی ایشان پرداختیم. در این مرحله بیشتر مصاحبه‌‏ها با مادر شهید بود و من فصل اول این کتاب را به خاطرات مادر شهید اختصاص دادم. چون مجید این روحیه و خصوصیات دین داری و مهربانی خودش را به شدت از مادرش وام گرفته بود و تحت تاثیر مادر بود.

وی در خصوص همزمانی پخش سریال «صبح آخرین روز» و انتشار این کتاب گفت: نزدیک به دو سال قبل بود که آقای علمی فرد، تهیه کننده سریال به همراه دو نفر که به گمانم نویسنده های سریال بودند به خانه خاله ام آمدند و وقتی به آنها اطلاع دادند که یکی از نزدیکان شهید در حال نوشتن زندگی نامه شهید است، با من تماس گرفتند و چون من امتیاز چاپ این کتاب را به سوره مهر واگذار کرده بودم، با کسب اجازه از آنها، قبل از انتشار، این متن را در اختیار گروه سریال قرار دادم که البته آنها برداشتی آزاد از کتاب من داشتند. البته من بعد از آن ماجرا، کتاب را تکمیل کرده و روایت داستانی به آن اضافه کردم تا نسخه نهایی کار آماده شد.

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

«جریان از این قرار بود که وقتی مسئله غنی‌‏سازی بیست درصد مطرح شد، دکتر صالحی با آگاهی از توانمندی محاسباتی دکتر شهریاری از او درخواست همکاری کرد و او بدون هیچ ادعایی و با علم به عواقب امنیتی کارش، درخواست را پذیرفت و شروع به کاری سخت و نفس‌‏گیر کرد.

دکتر می‏‌دانست اهمیت غنی‏‌سازی بیست درصد برای ایران به این دلیل است که از سال ۱۳۸۷، که با مداخله امریکا خرید سوخت برای هسته مرکزی راکتور تهران با مشکل مواجه شده است، ایران نتوانسته سوخت لازم را خریداری کند و در نتیجه در شرایط حساسی قرار گرفته است. از یک سو خاموش شدن راکتور تهران یک گام به عقب در برنامه‏‌های هسته‏‌ای محسوب می‏‌شود و فعال‏‌سازی مجدد آن فرایند خاص خود را دارد و از سوی دیگر کشورهای غربی، که نیاز ایران را درک کرده‌‏اند، در پی گرفتن امتیاز از ایران هستند. همچنین او می‌‏دانست که در صورت از کار افتادن راکتور تهران، تهیه رادیودارو برای بیماران خاص متوقف می‌‏شود و در این زمینه دچار مشکل خواهیم شد. این بخش از مشکلات به‏ وجود‏ آمده برای دکتر مسئله‌‏ای نبود که از کنار آن بی‌‏تفاوت گذر کند.

در این شرایط مسئولان تصمیم گرفتند برای رفع نیاز، در داخل کشور این مهم را عملی کنند. پس به‌‏سرعت دست‏‌به‏‌کار شدند و سعی کردند از نیروهای توانمند کشور کمک بگیرند. آقا مجید در جریان امر قرار داشت و می‌‏دانست در مراحل غنی‌‏سازی و پروژه تولید سوخت بیست درصد گام اول طراحی مجتمع سوخت است که این امر با کمک و همکاری دکتر ذاکر صورت گرفت و با کمک تیم او در مدت کوتاهی طراحی مجتمع هسته‌‏ای عملیاتی شد. اما این همه کار نبود. بلکه محاسبه دقیق و حساب‏‌شده مقدار موادْ کار بسیار حساس این پروژه به حساب می‌‏آمد. به قدری کار مهم بود که اگر نمی‏‌توانستند محاسبات درستی انجام دهند، همه زحمات دست‌‏اندرکاران بر باد می‌‏رفت و کل کار متوقف می‏‌شد. پیدا کردن فردی که بتواند چنین محاسبه پیچیده‏ای را انجام دهد در آن زمان کوتاه و با توجه به بضاعت نیرو، کاری بسیار سخت بود. دکتر صالحی در این ایام به قدری در تنگنا قرار داشت که حاضر بود فردی واجد شرایط باشد و اگر شده تقاضای دریافت میلیاردی هم بکند، اما کار به نحو احسن انجام گیرد. تا آن زمان غنی‌‏سازی سه و نیم‌‏درصدی را به سرانجام رسانده بودند. اما یک‏باره می‏‌خواستند با توجه به شرایط سیاسی وقت، با تکیه بر نیروهای داخلی چنین کار مهمی را انجام دهند؛ آن هم در مدت کوتاه.»

انتهای پیام/

منبع: دانا

کلیدواژه: زندگی نامه شهید نوشتن این کتاب شهید شهریاری مادر شهید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۴۹۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار

به گزارش «مبلغ»، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب داستان راستان درباره فلسفه نوشته شدن کتاب توحید مفضل که نام دیگر آن دانستنی های شگفت انگیز خلقت است، می نویسد: یک روز «مُفضل بن عُمر جُعفی» از پیروان امام صادق (ع) در مسجد النبی دید که سر و کله شخصی به نام « ابن ابی العوجاء» پیدا شد که به مادیگرایی و بی دینی معروف بود.

در کنار حرم رسول خدا (ص) با دوستانش به گفت و گو نشست و گفت که هنوز نتوانسته معمای شخصیت پیامبر (ص) را حل کند و اعتقاد خود را مبنی بر این که تدبیر و تقدیری در عالم خلقت در کار نیست بیان کرد و مفضل با شنیدن این اهانت ها طاقت نیاورد و او را دشمن خدا خواند و با عصبانیت با او سخن گفت.

ابن ابی العوجاء که مفضل را نمی شناخت، به او گفت اگر از متکلمین هستی، بیا روی اصول و مبانی کلامی با هم بحث کنیم و اگر واقعا دلائل قوی داشته باشی ما از تو پیروی می کنیم و اگر از یاران جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این گونه سخن نمی گوید. چون او هرگز با ما تندی نمی کند و عصبانی نمی شود. بلکه سخنان ما را با کمال بردباری و متانت گوش می کند و آنگاه با جمله هایی کوتاه و پر مغز خود، چنان راه را بر ما می بندد که قدرت فرار از ما سلب می شود.

روایت یک دیدار و گفت وگو
مفضل به خانه امام صادق (ع) رفت و موضوع را بیان کرد و اینگونه شد که امام ششم در آن دیدار، سلسله دروس توحیدی را در چهار بخش برای او بیان کرد تا در مقابل افراد بی دین بتواند با استدلال پاسخ دهد. حاصل این دیدار مفضل طی  چهار روز از صبح تا ظهر، کتابی شد به نام «توحید مفضل» که از جامع ترین بیان ها در حکمت آفرینش است.

عبرت بگیر از وضعیت کودک
امام صادق پس از بیان نکاتی درباره توحید، به آفرینش انسان و شگفتی های کودکان اشاره کرد و فرمود: اگر فرزند، دانا و عاقل متولد می شد، هر آینه دنیا در نظرش بسیار غریب می نمود و حیران می ماند. چون هر چیزی را که می دید، نمی دانست و بر او مسائل عجیب و غریبی از اختلاف شکل های جهان و پرندگان و چهار پایان و غیر آنها و ساعت به ساعت و روز به روز وارد می شد که مانند آنها را مشاهده نکرده بود.

وضعیت نادانی کودک
امام صادق در ادامه به مفضل فرمود: عبرت بگیر برای این وضعیت کودک، از حال کسی که او را اسیر کنند و از شهری به شهری برند و او عاقل باشد مانند فردی حیران که وحشت می کند، با آن که اوضاع شبیه به آنها را بسیار دیده است و کسی را که در کودکی و نادانی اسیر کنند سخن و ادب زودتر می آموزد از کسی که در دانائی و بزرگی او را اسیر کنند. اگر انسان عاقل متولد می شد، خواری در خود می دید. چون متوجه می شد که نمی تواند راه برود و دیگران او را بر دوش می گیرند و در گهواره می خوابانند و بر رویش پتو می اندازند.

شیرینی های کودکانه
آن حضرت همچنین فرمود: اگر نوزاد به صورت انسانی دانا و کامل متولد می شد، آن شیرینی کودکانه را نداشت و لذا اول که به دنیا می آید، نادان و غافل است از آنچه اهل دنیا در آن هستند و اشیاء را ملاقات می کند با ذهن ضعیفی و معرفت ناقص و روز به روز اندک اندک در دیدن هر چیز و ورود هر حال معرفتش زیاد می شود، و به امور غریبه الفت می گیرد و بر احوال مختلف معتاد می شود و به تدریج از حد تأمل و حیرت به مرتبه ای می رسد که به عقل خود تصرّف و تدبیر و چاره امور معاش خود می کند و عبرت می گیرد از احوالی که مشاهده می نماید و به سهو و غفلت مبتلا گردد و به طاعت و معصیت مکلّف می شود.

لذت تربیت کودکان
امام صادق (ع) به مفضل فرمود: اگر نوزاد در حین ولادت عقلش کامل و اعضایش قوی می بود و در کار خود استقلال داشت، حلاوت تربیت اولاد از بین می رفت و مصلحتی که پدر و مادر برای تربیت فرزندان درنظر می گرفتند، محقق نمی شد و بدان حکمتی در این تربیت است که بعد از احتیاج پدر و مادر به تربیت، اینگونه می شد که پدران و فرزندان به یکدیگر الفت نمی گرفتند. زیرا فرزندان از تربیت و محافظت پدر و مادر بی نیاز می بودند. پس در همان ساعت که از مادر متولد می شدند از ایشان جدا می شدند و دیگر کسی پدر و مادر خود را نمی شناخت.

گریه کردن کودکان
گریه کردن کودکان نیز حکمت هایی دارد که امام صادق (ع) به شاگرد خود املا کرده و فرمود: در مغز نوزاد رطوبتی وجود دارد که اگر بماند، دردهای بسیاری مانند نابینایی را ایجاد می کند. پس گریه نوزاد، این رطوبت را از سرش خارج می کند و باعث صحّت بدن و سلامتی چشم هایش می شود. پس اگر نوزاد گریه می کند و پدر و مادر از این منافع آگاهی ندارند و لذا تلاش می کنند تا کودک را ساکت کنند درحالی که نمی دانند گریه برای او بهتر است.

آب دهان کودکان
نکته دیگری که امام صادق (ع) به حکمت آن اشاره کردند، سرازیر شدن آب دهان نوزاد بود که فرمود: آبی که از دهان اطفال جاری می شود و اکثر اوقات سبب دفع رطوبتی می گردد که در ابدان ایشان بماند، هر آینه احداث دردهای عظیم در ایشان نماید. چنانچه می بینی کسی را که رطوبت بر او غالب می شود یا دیوانه ی شود یا به فلج و بیماری هایی دیگر مبتلا می شود. پس خداوند علیم در کودکی مقرر گردانیده که این رطوبت از دهان ایشان دفع شود تا موجب صحت ایشان در بزرگی گردد و خدا بر انسان ها تفضّل کرده تا به حکمت آنچه جاهل هستند، لطف کرده و اگر انسان ها نعمت های الهی را بشناسند، هر آینه به تفکّر مشغول شوند.

این طبیعتی که شما می گوئید...
اینجا بود که مفضل گفت گروهی این موارد را یک مساله طبیعی می دانند و امام صادق (ع) فرمود: از آنان بپرس آیا این طبیعتی که شما می گوئید، علم و قدرت بر این کارها دارد یا نه. پس اگر بگویند که علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شده اند ولی نامش را طبیعت گذاشته اند. چون معلوم است طبیعت را شعور و اراده ای نیست و اگر بگویند که طبیعت دارای علم و اراده نیست، پس معلوم است که این افعال محکم و با اتقان از طبیعت بی شعور صادر نمی شود. پس همانگونه که می دانی خدا همه چیز را با اسباب جاری کند و افراد جاهل بر این اسباب نظر افکنده اند و از مسبب الاسباب غافل شده اند.

کتاب توحید مفضل
کتاب توحید مفضل با ترجمه های گوناگونی منتشر شده و ترجمه های جدید نسبت به سایر ترجمه ها برای نوجوانان مناسب است. برخی هم این کتاب را به زبان کودکانه نوشته اند. در این کتاب مباحثی همچون حکمت آفرینش هر یک از اعضای بدن، چگونگی هضم غذا، شرافت انسان به سایر موجودات، حواس پنج گانه در انسان، ساختمان دل، فواید فراموشی، منافع حیا، شگفتی های حیوانات و طبیعت و همچنین در حکمت وجود ناملایمات و مصیبت ها مطالب متنوعی بیان شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902661

دیگر خبرها

  • شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار
  • اجتماع بزرگ صادقیون در مشهد برگزار شد
  • راه‌های مقابله با کمبود آرامش در زندگی چیست؟
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال شناسایی شد
  • «رخ‌ مادر» امروز از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» روی آنتن شبکه افق/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • معلم باید الگوی جامعه باشد
  • شناسایی پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال