تنها شاهد و راوی خاطره رهبر معظم انقلاب از شهید شهریاری مقابل دوربین تسنیم/ رمزگشایی از صعود استاد به قلههای علم و شهادت + فیلم
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۱۸۹۰۴
دکتر امیرحسین فقهی، شاگرد شهید مجید شهریاری برای اولین بار در مقابل دوربین تسنیم به تشریح خاطرهای پرداخت که اخیرا رهبر انقلاب درباره مقام معنوی آن دانشمند هستهای بیان کردند، او که تنها شاهد عینی این خاطره است. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم ـ مهدی خدایی:
"دکتر شهریاری حتماً در ذهن افراد یک سؤال بزرگ است که وقتی او را جستجو میکنند به نتایجی میرسند، از جمله عشق به وطن، دوست داشتن خداوند و پیدا کردن مسیر.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این را دکتر "امیرحسین فقهی" شاگرد شهید شهریاری در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری میگوید، کسی که از 22 سالگی با شهید شهریاری زندگی کرده، اجازه ورود به خلوتهای او را داشته و میگوید که مانند یک برادر او را دوست میدارد و الان دلش برای او تنگ شده است.
شهید مجید شهریاری دانشمند هستهای ایران بود که در هشتم آذرماه سال 1389 به دست تروریستهای رژیم صهیونیستی ترور شد و به شهادت رسید.
امروز رهبر معظم انقلاب در جمع برگزارکنندگان کنگره بزرگداشت شهدای استان زنجان خاطرهای را از شهید شهریاری بیان کردند که حاکی از مراتب والای معنویت در این دانشمند شهید است، این خاطره مربوط میشود به بهرهجستن ایشان از ارتباط مستحکمش با خدا از طریق نماز، برای حل مسائل علمی مشکل.
این خاطره در دو کتاب به نام "استاد" و "گزارش یک راز" که درباره سرگذشت و خاطرات شهید شهریاری نوشته شدهاند ذکر شده و تنها شاهد عینی و راوی آن کسی نیست جز دکتر امیرحسین فقهی.
او در مقابل دوربین تسنیم درباره این خاطره میگوید: شهید شهریاری کار علمیای تعریف کرده بود که خودش راهنمای من در آن کار بود، هر چه جلو میرفتیم بخشهایی حل میشد و بخشهایی لاینحل مانده بود و جواب به دست نمیآمد. در ادامه به جایی رسیدیم که من و دکتر در آنجا یکی شدیم و هر دو در یافتن پاسخ به بنبست رسیدیم؛ دکتر به ذهنش رسید و گفت برویم 2 رکعت نماز بخوانیم سپس این کار را انجام دهیم.
فقهی در ادامه میافزاید: من در آنجا جوانی بودم که خیلی بهرهای از مسائل متافیزیکی نداشتم و برایم سؤال پیش آمد که یک مسئله صرفاً علمی چطور میتواند با نماز حل شود؟ اما نماز را خواندیم و آمدیم، راهکار به ذهنش رسید و مسئله را حل کرد.
این شاگرد شهید شهریاری در ادامه میگوید: بعد از آن مدام تحلیل میکردم که شاید این کار آرامش و سکینهای به انسان میدهد که بهره هوشی و توانایی ذهنیاش بیشتر به کارش میآید و باعث میشود مسئله را حل کند؛ اما با موارد مشابهی که من از ایشان دیدم به این نتیجه رسیدم که نه، فقط این نیست، بلکه کمکی از نظر ایده و راهکار به دکتر شهریاری میشود که او آن را از نماز خواندن و برقراری ارتباط با خدا به دست میآورد.
فقهی درباره نتیجه تفکراتش راجع به روش شهید شهریاری در حل مسائل سخت علمی تصریح میکند: نتیجهای که گرفتم این است که آنچه که ما از علم به دست میآوریم چیزی است که خدا قرار داده است و ما روابط و معادلات آن را با فکر و ریاضیات به دست میآوریم، کسی که پرسش میکند و آن را به دست میآورد مخلوق خداست، پس عجیب نیست که خدا به واسطه توسل و برقراری ارتباط معنوی، راهکار را هم به مخلوقش بگوید و من عمیقاً به این روش ایمان دارم.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی تلاش در کسب مبانی درک چگونگی خلقت و تمیز نگه داشتن ظرف روح را دو شرط لازم برای این روش دانسته، تأکید میکند: خداوند به ما یاد داده است کسی که ظرف درونش را پاک نگه دارد و بخواهد، علم را به او میدهد. کسی که تهذیب نفس کند و بستر را برای فهم بیشتر به روشی که خدا خودش یاد داده است فراهم کند و بخواهد، شرایط برایش فراهم میشود، اولش خواست است و باید بخواهد علم را یاد بگیرد و با خدا هم ارتباط داشته باشد، آن هم راه دارد، برای ما پیامبر فرستاده و امامان ما خودشان راهاند، باید از آن مسیر برود و این اتفاق برایش میافتد که دکتر شهریاری یکی از مثالهای آن است.
فقهی یکی از عللی که خداوند به دکتر شهریاری علم و درک مسائل را داد این میداند که او 100 درصد در خدمت پدر و مادرش بود و در اینباره میگوید: قابل باور نیست، اما وقتی مادر تماس میگرفت او مثل یک خدمتگزار بود. میخواهم به جوانها بگویم که دعای پدر و مادر خودش کلید است و شاید با درس زیاد خواندن و تحقیق و پژوهش انسان به جایی برسد اما جایی که انسان دکتر شهریاری میشود با دعای پدر رو مادر و با پاکیزه نگه داشتن ظرف روح و نفس است و من به این باور رسیدهام. به دانشجویانم میگویم که دانشجو شدن و رسیدن به درکی از حقایق علمی و حقایق خلقت فقط از مطالعه نیست.
شاگرد دکتر شهریاری میافزاید: او اهل مخفی کردن عبادت بود، البته بروز میکرد اما به خواست خودش نبود، سحرش را از دست نمیداد و نماز شبش را میخواند، من چند بار تصادفی و یواشکی در تاریکی در محل اسکانمان دیدم؛ بارها درب اتاقش را باز میکردم و چشمانش را پر از اشک میدیدم.
وی در این باره میگوید: او به دنبال حقیقت شناخت خدا بود، اشعار حافظ را میخواند و میگفت حافظ حرف را فهمیده، با او یکی میشد و حس حافظ را درک میکرد.
فقهی درباره استادش میافزاید: او مسیرش را پیدا کرده بود، شرشار از محبت بود و محبت مهمترین صفتی است که خالق از بندهاش انتظار دارد؛ او خدا را بیش از اینکه با نگاه فلسفه و علم دنبال کند با مسیر محبت دنبال میکرد که در آن گریه بود و با گریه بذر محبتش را آبیاری میکرد.
او با چشمانی اشکبار میگوید: محبت چیزی است که انسان فراموش نمیکند من از اینکه محبت دکتر شهریاری را نسبت به خودم داشته باشم بهرهمند بودم و خاطراتش خیلی برایم شیرین است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: دکتر شهریاری شهید شهریاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۱۸۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه جریان مخالف استاد مطهری
مبلغ: غیر از کسانی که به لحاظ دینی با ایشان در تضاد بودند، متدینان و حتی برخی روحانیون هم در قبال او موضعگیری داشتند. ما چند جریان را در مقابل استاد مطهری میبینیم.
نخست جریان ولایتیها که نسبت به مطهری بیمهریهایی داشتند و هنوز هم دارند. جریان دوم جریانهای سنتی در معارف اسلام بودند. جریان سوم گروهی از انقلابیون که استاد مطهری را مورد اتهام قرار میدادند.
رفتار جریان اول: استاد مطهری نسبت به ولایت، مواضع صریح و مستدلی دارد. رسالهای هم در این رابطه تالیف کرده است. در آن رساله هم بر ولایت سیاسی اهل بیت علیهمالسلام استناد کرده و هم بر ولایت معنوی و باطنی آنها. علاوه بر اینها، ایشان از آثار استدلالی که در این زمینه تالیف شده است، استقبال کردند مثلا در مقالهای از «الغدیر» علامه امینی دفاع کردند. با همهٔ این تلاشها چرا عدهای ولایتی با ایشان مخالف بودند؟
این انتقادات ناشی از آن است که این گروه توقع داشتند استاد مطهری در میدان لعن و سب وارد شود و در مورد تبری نسبت به برخی شخصیتهای مورد احترام اهل سنت به صراحت موضعگیری کند. شهید مطهری اهل اینگونه مقابلهها که امت اسلامی را با اختلاف مواجه میکند، نبود. این جماعت به همین علت دربارهٔ او موضعگیری منفی میکردند، ولایت او را ضعیف میشمردند و از این جهت او را مورد نقد و اعتراض قرار میدادند.
رفتار جریان دوم: این جریان که تشابه زیادی با جریان اول دارد، معتقد بودند شهید مطهری یک عالم متجدد است و برای اینکه از اسلام دفاع کند، برخی احکام اسلام را نادیده میگیرد. این افراد با تجددگرایی استاد مطهری مخالف بودند و معتقد بودند نظرات او با استدلال سنتی سازگار نیست. مثلا شهید مطهری از اینکه زنان با رعایت پوشش اسلامی در فعالیتهای اجتماعی حضور داشته باشند دفاع کرده است. ولی این گروه سنتی معتقد بودند این الگو، الگوی اسلامی نیست بلکه الگوی برگرفته از غرب است.
در بین علمای ما افراد نسبتا زیادی بودند که به این دلیل با افکار شهید مطهری مخالف بودند. یکی از همین افراد که سابقهٔ تحصیل نزد استاد مطهری داشت، کتاب مسئلهٔ حجاب ایشان را مورد نقد قرار داد، حواشی برای کتاب نوشت و برای استاد مطهری فرستاد. در آن حواشی، طعنههای زیادی با همین جهتگیری علیه استاد مطهری وجود دارد. شهید مطهری از این اتهامات بسیار متاثر میشود و ذیل آن حواشی مینویسد از چیزهایی که من از آن نمیگذرم این افتراهاست. این گروه خیلی به استاد مطهری فشار میآوردند.
مطهری در میان همصنفان خودش هزینه میداد ولی دست از روشنگری دین برنمیداشت. اگر ایشان میخواست تسلیم پسند عوامالناس شود آثاری مثل تحریفات عاشورا نمینوشت و سکوت میکرد کما اینکه هملباسان او سکوت میکردند و مورد احترام مردم قرار میگرفتند. حرف شهید مطهری همین است که نتیجهٔ کتمان حقیقت عذاب الیم است.
رفتار جریان سوم: شهید مطهری از همراهان امام در انقلاب بود، در جریان نهضت حضور داشت ولی بسیاری از انقلابیون با او مشکل داشتند. این مشکل از دو جهت بود یکی مشکل نظری و دوم مشکل عملی. مشکل نظری این بود که عدهای به نام انقلابیون میخواستند همهٔ اسلام را در انقلاب خلاصه کنند. انگار اسلام مساوی با انقلاب است و هیچ چیز دیگری از اسلام را به رسمیت نمیشناختند. این جریان همهٔ ارزشها را در انقلاب میدید. انگار غیر از انقلاب در اسلام چیزی نیست. مطهری با چنین تفکری مشکل داشت و مقابل آن میایستاد.
از نظر مطهری، اسلام مبارزه دارد ولی این یکی از ارزشهای اسلام است. مطهری خطاب به این گروه تندرو مینویسد:« از نظر شما تمام مسائل قرآن بر محور انقلاب است».
استاد مطهری در برابر این سه جریان ایستاد و جان خودش را فدا کرد. بیان مطالب آسیب شناسی های فکری در زمان و شرایط انقلاب کار سختی بود و کسی دیگری جز ایشان مقابل این جریان های افراطی نایستاد.
* استاد حوزه و پژوهشگر دین / * منتشر شده در مجله خیمه اردیبهشت 1403
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902693